عبرتهای عاشورا
ناشر: پرتال علوم اسلامی ثقلین
سال نشر: 1394/07/26
یکی از لعزشگاههای حساس در سقوط انسانها نداشتن عزم راسخ است
یار دیرین
جناده بن حارث
در کوفه از مدافعان مسلم بن عقیل بود و پس از شهادت او به سیدالشهدا ملحق شد. روز عاشورا با یارانش به سپاه کوفه حمله کردند و دلیرانه جنگیدند تا محاصره شدند. عباسبنعلی صفوف دشمن را درید و آنها را که به شدت مجروح شده بودند خلاص نمود، ولی آنها از اینکه سالم برگردند خودداری نموده و جنگیدند تا شهید شدند.
قاموس الرجال ج۸ ص۹۵
فرار در بزنگاه
ضحاک بن عبدالله مشرقی
تنهائی سیدالشهدا را که دید سست شد و تصمیم گرفت فرار کند. خدمت امام آمد و گفت: با هم قرار گذاشته بودیم تا وقتی مدافع داری من هم دفاع کنم، حال که همه کشته شدهاند به من اجازه بده بروم! امام آزادش گذاشت. او که قبلاً اسب خود را در یکی از خیمه ها بسته بود و پیاده میجنگید، پس از اذن امام سراغ اسبش رفت و از معرکه گریخت.
أنساب الأشراف ج۲ ص۳۵۷
عاقبت ضحاک
او که دل در گرو اهلبیت داشت ولی عزم جانبازی در راه آنان را نداشت پس از عاشورا به امام سجاد پیوست. در کتب رجالی، ضحاک را از شاگردان امام چهارم شمردهاند.
رجال شیخ طوسی
مواجهه با مرگ
یکی از نشانههای مرادان راه خدا اینست که هر لحظه برای مواجهه با مرگ آمادهاند
گلبرگی در طوفان
قاسم بن الحسن
شب عاشورا که سیدالشهدا پرده از اخبار فردا برداشت، قاسم عرض کرد آیا من هم در رکاب شما به شهادت میرسم؟ امام از او پرسید مرگ در نظرت چگونه است؟ قاسم بن الحسن پاسخ داد: از عسل شیرین تر است.
موسوعه تاریخ امام حسین ج۱۲ ص ۲۱۸
نبرد عریان
عابس بن ابی شبیب شاکری
به میدان که آمد گفتند: این شیر شیران است! کسی به جنگ تنبهتن با او نرود! وقتی عمرسعد عقبنشینی نیروهایش را دید، دستور داد تا سنگ بارانش کنند. عابس زره از تن بیرون کرد و به سپاه کوفه حملهور شد. راوی دشمن میگوید به خدا با بیش از دویست نفر درگیر شده بود. پس از شهادتش، لشکریان بر سر حمل سر بریدهاش دعوا داشتند. عمرسعد فریاد زد: کنار بروید؛ او را یک نفر نکشته است.
تاریخ طبری ج۴ ص۵۴۰
شاعر گریزان
فرزدق
عبدالله بن عمروعاص در مکه به او گفت: چرا به حسین نمیپیوندی؟ به خدا قسم به حکومت خواهد رسید! تصمیم گرفت به سپاه سیدالشهدا بپیوندد. اما خودش نقل میکند که چون به عاقبت انبیا فکر کردم پشیمان شدم! وقتی در کوفه خبر شهادت سیدالشهدا را شنید، عبدالله بن عمروعاص را لعن میکرد و میگفت نزدیک بود مرا به کشتن بدهد.
تاریخ طبری ج۴ ص۵۹۰
شخصیت فرزدق
یکی از شعرای برجسته تاریخ اسلام که علیرغم ترس از مرگ، در زمان امام سجاد قصیده مشهوری در مدح حضرت سرود و حتی به خاطر آن به زندان افتاد.
خواص لئیم
اشراف کوفه
سعد بن عبیده که در کربلا حضور داشته، میگوید: بزرگان ما از اهل کوفه در روز عاشورا روی تپهای دور از کربلا ایستاده بودند و با گریه میگفتند: خداوندا! پیروزی و نصرتت را بر حسین نازل فرما! به آنها گفتم: ای دشمنان خدا، چرا به جای دعا، یاریش نمیکنید؟!
انساب الاشراف ج۲ ص۳۷۰
تعلق به خانواده
تعارض بین حقمداری و تعلق به خانواده یکی از سختترین چالشهای هر انسان است
لذت شکیبایی
محمد بن بشیر حضرمی
شب عاشورا خبر رسید که فرزندت در ری اسیر شده! امام هزار سکه و سه پیراهن قیمتی برای آزاد کردن فرزندش به او داد. اما در جواب گفت: درندههای بیابان مرا زنده زنده بخورند اگر از تو جدا شوم! پسرم گرفتار است، باشد. مگر پسر من از شما عزیزتر است؟! در زیارت ناحیه، امام به او سلام کرده و از این پایمردی تجلیل فرموده است.
الملهوف ص۱۵۴
جامانده
طرمّاح بن عدی
در منزلگاه عذیب هجانات با سیدالشهدا ملاقات کرد و هنگام وداع به امام گفت: خداوند شر جن وانس را از تو دور گرداند. من آذوغه و نفقهای را برای خانوادهام از کوفه تهیه کردهام که به محض اینکه به آنها برسانم برخواهم گشت و به خدا تو را یاری خواهم کرد! رفت؛ ولی وقتی برگشت با سرهای به نیزه شهدای کربلا مواجه شد.
تاریخ طبری ج۴ ص۶۰۷
از صفین تا کربلا
هرثمه بن سلیم
پس از بازگشت از صفین، همراه امیرالمؤمنین به کربلا رسید؛ حضرت خاک را بویید و فرمود اینجا محل شهادت کسانی است که بیحساب وارد بهشت خواهند شد. او که در روز عاشورا با سپاه عمر سعد به کربلا آمده بود، به محضر امام رسید. سیدالشهدا از او دعوت به یاری کردند اما در پاسخ گفت: من دخترانی دارم که از عاقبتشان نزد عبیدالله میترسم و رفت.
امالی صدوق مجلس۲۸ ح۷
انتخاب سرنوشت
اهل سعادت و شقاوت، خود در یک لحظه سرنوشتشان را انتخاب کردهاند
عاقبت به خیر
حرّ بن یزید ریاحی
تنور جنگ که روشن شد تصمیم گرفت به سیدالشهدا بپیوندد. درحالیکه دستانش را روی سرش گذاشته و چکمههایش را حمایل گردنش کرده بود، میگفت: خدایا به سوی تو آمدم، توبه ام را بپذیر که دل اولیائت را لرزاندم! امام با آغوش باز او را پذیرفت و در رکاب حضرت به شهادت رسید. وقتی که خون سر و صورتش را فراگرفته بود، امام با وجود خطر بر بالینش آمد و فرمود: تو حرّ و آزادمردی همانطور که مادرت چنین نامی بر تو نهاد.
امالی صدوق مجلس۳۰
فرصت سوز
عبیدالله بن حرّ جعفی
از اشراف و رزمآوران کوفه بود. سیدالشهدا پیکی به خیمهاش فرستاد. گفت از کوفه خارج نشدم مگر برای اینکه با حسین بن علی مواجه نشوم! امام شخصاً به خیمهاش رفتند و او را دعوت به نصرت کرده و فرمودند: تو غرق گناهی! با من همراه شو تا شفاعت جدم را برای تو تضمین کنم. اما عبیدالله گفت فعلاً قصد مردن ندارم و اسب و شمشیرش را پیشکش حضرت کرد! امام فرمودند: نیازی به تو ندارم! من از گمراه کنندگان کمک نمیخواهم!
امالی صدوق ، مجلس۳۰
شخصیت عبیدالله بن حرّ جعفی
او تا پایان عمر اشعار زیادی برای ابراز پشیمانی از این فرصت سوزی سرود اما در عین حال یکی از عوامل مؤثر در شکست قیام مختار نیز شناخته میشود.
قبیلهگرایی
یکی از عوامل پایمال شدن حق ترجیح وابستگیهای حزبی بر آن است
ساقی تشنه
نافعبنهلال مرادی
شب عاشورا وقتی تشنگی بر خیام غلبه کرد، سیدالشهدا عباسبنعلی را به همراه سی سوار برای آوردن آب فرستادند. او در میان این افراد بود. عمرو بن حجاج زبیدی، فرمانده سپاه منع آب که با او هم قبیله بود، گفت: بنوش، گوارایت باد! ولی نافع در پاسخ گفت: من آب بنوشم! درحالیکه مولایم حسین و اصحابش تشنه هستند؟! باید برای آنها هم آب ببرم! عمرو و مأمورانش مانع شدند، با کمک عباسبنعلی با آنها درگیر شد و سایرین مشکهایشان را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند.
انساب الاشراف ج۲ ص۳۴۷
لغزش سردار
عدیّ بن حاتم طائی
وقتی مأموران مختار، حکیم بن طفیل طائی لعنهالله را دستگیر کردند؛ قبیله بنی طیّ به نزد عدی رئیس این قبیله رفتند تا برایش از مختار اماننامه بگیرد. او هم علیرغم کهولت سن و نابینایی و دوری راه، برای شفاعت این جنایتکار خود را به مختار رساند! خوشبختانه مختار قبل از رسیدن عدی، از موضوع باخبر شده و حکیم ملعون را به جهنم فرستاده بود.
قاموس الرجال ج۷ ص ۱۸۵
شخصیت عدیّ بن حاتم طائی
حامی سرسخت و مرید امیرالمؤمنین
پدر سه شهید در صفین
سردار و جانباز صفین و جمل
رئیس قبیله بنی طیّ
ریش سفید و مورد احترام شیعه
جنایات حکیم بن طفیل طائی لعنهالله علیه:
تیراندازی به سیدالشهدا
اسب تاختن بر پیکر بی سر حضرت
قطع دست چپ عباسبنعلی
فرود آوردن عمود آهن بر سر مبارک عباسبنعلی
غارت لباس عباسبنعلی
تاثیر خویشاوندان
ازدواج یکی از عوامل مؤثر بر سعادت یا شقاوت انسان است
ماه در آب
عباسبنعلی
گرچه فرزندان معصومین، از نعمت وجود ایشان بهرهمند بودند، با این حال همه یکسان نبوده، بلکه مادرانشان تأثیر ویژهای در تربیت و شخصیت آنها داشتند. امیرالمؤمنین برای تربیت علمدار کربلا به برادر خود عقیل فرمودند از قبیلهای شجاع و پارسا برای من همسری اختیار کن و او هم فاطمه امالبنین را پیشنهاد کرد. پس از عاشورا وقتی خبر شهادت چهار پسر ام البنین را آوردند، فرمود: فرزندانم و همه اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین. اگر امالبنین نبود، عباس علمدار کربلا نمیشد.
طلوع یقین
زهیر بن قین
در منزلگاه زرود کاروان سیدالشهدا و قافله زهیر به هم رسیدند. او از ملاقات با امام ابا داشت اما با اصرار همسرش نزد امام رفت. مدت زیادی نگذشت که با چهره روشنی از خیمه امام خارج شد و دستور داد خیامش را به خیام امام متصل کنند و خطاب به همسر و عشیرهاش گفت: من خود را برای کشته شدن در راه حسین آماده کردهام.
الاخبار الطوال ص ۲۲۷
وصله ناجور
زید بن حسن بن علی
زید فرزند امام حسن مجتبی، بر خلاف برادران بزرگوارش حضرت عبدالله اکبر، حضرت قاسم و حضرت عبدالله اصغر، همراه سیدالشهدا در کربلا حاضر نشد! حتی بعد از شهادت حضرت با عبدالله بن زبیر، شوهر خواهرش بیعت کرد! علامه تُستَری علت تخلّف او را تحت تأثیر قرار گرفتن از خواهرش و عبدالله بن زبیر میداند.
قاموس الرجال ج۴ ص۵۴۵
همنشینی با بدان
یحیی بن هانی بن عروه
یحیی پسر هانی مرد با وفای کوفه، تحت تأثیر دایی خود(عمروبن حجاج زبیدی فرمانده سپاه منع آب) روز عاشورا در برابر امام قرار گرفت. او پس از واقعه عاشورا به همراه دایی خود با مختار جنگید و بعدها از محدثان مورد اعتنای اهل سنت به شمار رفت.
تاریخ طبری و الجرح و التعدیل الرازی
لقمه و مال حرام
یکی از فراگیرترین فتنههای زندگی بشر آلوده شدن به مال حرام است
گندم ری
عمر بن سعد
با ورود امام حسین به عراق، به کوفه بازگشت و پیشنهاد تازهای پیش رویش قرار گرفت. عبیدالله، او را برای مقابله با سیدالشهدا طلبیده بود. گفت: اگر ممکن است معافم دار! عبیدالله گفت: قبول، اما به شرط آنکه فرمان ولایت ری را به ما بازگردانی. مهلت خواست و با نیک خواهان خویش مشورت کرد ولی همه او را از این عمل منع مینمودند. اما با اصرار عبیدالله و وعده ملک ری با لشکری چهارهزار نفری راهی کربلا شد.
انساب الاشراف ج۲ ص ۳۴۴
پسر نوح
عمر بن علی بن ابی طالب
آخرین پسر امیرالمومنین که در کربلا حاضر نشد! بعد از کربلا با امام سجاد بر سر صدقات و موقوفات پیامبر و امیرالمومنین منازعه کرد و از ایشان به عبدالملک مروان شکایت نمود! در ارث با عبیدالله بن عباس دچار اختلاف شد و اولین فردی بود که با عبدالله بن زبیر بیعت کرد تا به او مشروعیت ببخشد و پس از او نیز با قاتلش حجاج بیعت کرد. او که از عدم حضور در کربلا و کشته نشدن همواره ابراز خوشحالی مینمود، در جنگ با مختار، به سپاه مصعب بن زبیر پیوست و حتی در نقلی به قتل رسید.
قاموس الرجال ج۸ صفحه۲۱۵
پای در گل
سپاه بنیامیه
سید الشهدا به سپاه کوفه فرمود: میدانید چرا کلام مرا نمیفهمید و با من دشمنی میکنید؟ زیرا عطای حرام شما را زمینگیر کردهاست. (عطا سهمیه سالانهای بود که بنیامیه به عربهای کوفه میداد تا همواره آماده نبرد باشند، اما به جز امیرالمؤمنین بقیه والیان کوفه در پرداخت این سهمیه عادلانه رفتار نمیکردند و پرداخت یا قطع آن را وسیلهای برای پیشبرد اهداف خود قرار می دادند.)
موسوعه کلمات امام حسین علیه صفحه۵۱۱
ترجمه الامام الحسین من طبقات ابن سعد صفحه۶۹
اثر روزی حلال
یاران سیدالشهدا
سید الشهدا در اولین پیامی که از خیمه فرماندهی در صبح روز عاشورا ابلاغ کرد، فرمود: «هرکس بدهی یا دیْنی بر عهده دارد برود؛ نمیخواهیم او در سپاه ما باشد و این بدین معناست که توبهکنندگانی که از سپاه دشمن به امام پیوستند و از فتنه دشمنی با امام و نشناختن مقام ایشان رستند، تا قبل از عاشورا گرفتار لقمه حرام نشده بودند.
موسوعه کلمات امام حسین صفحه ۵۰۵
اولین بهانه خیانت
وقتی سید الشهدا به سپاه کوفه فرمود: شما که به من نامه نوشتهاید! چرا الآن مقابلم ایستادهاید؟ گفتند: میترسیم سهمیه ی عطای ما را قطع کنند.
ترجمه الامام الحسین من طبقات ابن سعد صفحه ۶۹