سکوت علی بن ابیطالب (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) از دیدگاه حکیم ترمذی و سید حیدرآملی
چکیده: no abstract امامت و جانشینی پیامبر9 از دیرباز محل منازعه کلامی بین شیعه و سنی بوده است. در این میان، سکوت امیرالمؤمنین7در مواجهه با ابوبکر و پرهیز ایشان از قیام مسلحانه از دلیلهایی است که اهل سنت به نفع خود به کار میگیرند. حکیم ترمذی در قرن سوم هجری قمری با تکیه بر همین دلیل، ردیهای بر دیدگاه شیعه نگاشته است. او سکوت امیرالمؤمنین7 در برابر ابوبکر را نشانه رضایت ایشان میداند و قیام نکردن ایشان در عین برخورداری از قدرت و شجاعت را دلیل مشروع دانستن خلافت ابوبکر میداند. پس از او سید حیدر آملی در قرن هشتم هجری قمری، دلیل حکیم ترمذی را در رسالهای بهنقد کشیده است. او با رویکرد کلامی، به معناشناسی شجاعت و قدرت میپردازد و اثبات میکند که سکوت امیرالمؤمنین7 از روی رضایت نبوده است. نگارنده در این مقاله، مدعای حکیم ترمذی را نقد و بررسی کرده و پاسخ سید حیدر آملی درباره معناشناسی شجاعت، تهور، جُبن، قدرت و عجز را تقریر نموده؛ و به نقد استدلال حکیم ترمذی در رساله «الرد علی الرافضة» پرداخته و در نتیجه روشن ساخته است که سکوت امام منافاتی با اصل قدرت و اصل شجاعت امام ندارد. تازه های تحقیق حکیم ترمذی سکوت نهایی امیرالمؤمنین7 در برابر ابوبکر را نشانه رضایت ایشان میداند و قیام نکردن ایشان را در عین برخورداری از شجاعت و قدرت، به معنای مشروع دانستن خلافت ابوبکر برمیشمارد. فرض حکیم ترمذی بر اساس مبانی اشاعره است. این مفاهیم در اندیشه و مبنای سید حیدر آملی متفاوت و ناسازگار با مبانی اشاعره است. نادرستی مفاهیم بهکاررفته در ماده قیاس اقترانی حکیم ترمذی با وجود صحت شرایط کلی قیاس شکل اول به کار رفته در استدلال او، موجب نتیجهگیری نادرست وی شده است. آملی با رد این مبانی، مفاهیم محل نزاع را بازتعریف میکند. حاصل بحث آن میشود که امام قادر است بر آنچه میتواند و عاجز است از آنچه نمیتواند و این حالت، با توجه به نظریه «اعتدال اخلاقی» نقص نیست و رذیلت به شمار نمیآید، بلکه فضیلت است و هرکس آن را رذیلت بشمارد تصور درستی از مفاهیم «فضیلت» «رذیلت»، «قدرت» و «عجز» ندارد، اگرچه با تصور درست و شایسته از این مفاهیم اصلاً چنین سخنی را نخواهد گفت.[1] (آملی، 1393، ص292) آملی میگوید: امام تکلیف ندارد با همه عالم بجنگد، بلکه به میزان قدرت و تمکّن مکلف است، نه بیشتر و نه کمتر. این وضعیت - آنگونه که برخی گمان کردهاند - مستلزم سلب قدرت نیست، بلکه مستلزم ثبوت قدرت و حصول شجاعت است (آملی، 1393، ص291)؛ زیرا عاجز بودن در موضعی و عاجز نبودن در موضعی دیگر، بهطور مطلق منافی قدرت نیست، بلکه منافی قدرت در عین همان موضع است. (آملی، 1393، ص291) چون قدرت متقدم بر فعل است، فرض عرضی بودن قدرت و مقارنت با فعل پذیرفتی نیست. منازع طرف اشاعره را گرفته و با فرض عرضی بودن قدرت و مقارنت آن با فعل، عجز را متصور نمیداند؛ زیرا درصورتیکه قدرت را کیفیتی عرضی بدانیم، ترک فعل را نمیتوان تصور کرد، و اگر کسی را قادر بدانیم هیچگاه تصور قادر نبودن بر او صدق نخواهد کرد، درحالیکه علاوه بر دلایل نقلی مخالف این دیدگاه، تعریف صحیح «قدرت» و مفاهیم وابسته به محل تنازع، تصور نادرست را از بین میبرد و پاسخ صحیح را روشن میکند. آملی بر اساس همین تعاریف صحیح میگوید: «قدرت دادن به امام بر خداوند واجب است؛ اما از جهت نصرت و یاوری و مساعدت بر خداوند واجب نیست، بلکه بر خلق واجب است.»[2] (آملی، 1393، ص293) شایسته توجه است که علاوه بر رویکرد کلامی به مسئله سکوت امام علی7 که در این مقاله به آن پرداخته شد، پژوهشگران در رویکردهای نقلی - تحلیلی فرمایشهای حضرت7 در نهجالبلاغه، چرایی سکوت حضرت را اینگونه برشمردهاند: حفظ اتحاد مسلمانان و نبود تفرقه در بین ایشان؛ ترس از ارتداد و بازگشت نومسلمانان به کفر؛ زوال دین و از بین رفتن زحمات طاقتفرسای پیامبر و مسلمانان، نداشتن یار و یاوری که حضرت را در به دست آوردن حقش یاری کند؛ بروز جنگهای داخلی و در نتیجه ریختن خون مسلمانان؛ مساعد نبودن افکار عمومی برای پذیرش حضرت علی7 در مسند خلافت؛ وجود کینههای قدیمی و مقاومت صاحبان آنها با حضرت علی7. (سید موسوی، 1379، ص70)

contributor author | موسوی، جواد | fa |
contributor author | سید موسوی، حسین | fa |
contributor author | اکرمی، ایوب | fa |
date accessioned | 2025-03-15T10:43:34Z | |
date available | 2025-03-15T10:43:34Z | |
identifier uri | http://hdl.handle.net/110/23615 | |
description abstract | no abstract | en |
description abstract | امامت و جانشینی پیامبر9 از دیرباز محل منازعه کلامی بین شیعه و سنی بوده است. در این میان، سکوت امیرالمؤمنین7در مواجهه با ابوبکر و پرهیز ایشان از قیام مسلحانه از دلیلهایی است که اهل سنت به نفع خود به کار میگیرند. حکیم ترمذی در قرن سوم هجری قمری با تکیه بر همین دلیل، ردیهای بر دیدگاه شیعه نگاشته است. او سکوت امیرالمؤمنین7 در برابر ابوبکر را نشانه رضایت ایشان میداند و قیام نکردن ایشان در عین برخورداری از قدرت و شجاعت را دلیل مشروع دانستن خلافت ابوبکر میداند. پس از او سید حیدر آملی در قرن هشتم هجری قمری، دلیل حکیم ترمذی را در رسالهای بهنقد کشیده است. او با رویکرد کلامی، به معناشناسی شجاعت و قدرت میپردازد و اثبات میکند که سکوت امیرالمؤمنین7 از روی رضایت نبوده است. نگارنده در این مقاله، مدعای حکیم ترمذی را نقد و بررسی کرده و پاسخ سید حیدر آملی درباره معناشناسی شجاعت، تهور، جُبن، قدرت و عجز را تقریر نموده؛ و به نقد استدلال حکیم ترمذی در رساله «الرد علی الرافضة» پرداخته و در نتیجه روشن ساخته است که سکوت امام منافاتی با اصل قدرت و اصل شجاعت امام ندارد. تازه های تحقیق حکیم ترمذی سکوت نهایی امیرالمؤمنین7 در برابر ابوبکر را نشانه رضایت ایشان میداند و قیام نکردن ایشان را در عین برخورداری از شجاعت و قدرت، به معنای مشروع دانستن خلافت ابوبکر برمیشمارد. فرض حکیم ترمذی بر اساس مبانی اشاعره است. این مفاهیم در اندیشه و مبنای سید حیدر آملی متفاوت و ناسازگار با مبانی اشاعره است. نادرستی مفاهیم بهکاررفته در ماده قیاس اقترانی حکیم ترمذی با وجود صحت شرایط کلی قیاس شکل اول به کار رفته در استدلال او، موجب نتیجهگیری نادرست وی شده است. آملی با رد این مبانی، مفاهیم محل نزاع را بازتعریف میکند. حاصل بحث آن میشود که امام قادر است بر آنچه میتواند و عاجز است از آنچه نمیتواند و این حالت، با توجه به نظریه «اعتدال اخلاقی» نقص نیست و رذیلت به شمار نمیآید، بلکه فضیلت است و هرکس آن را رذیلت بشمارد تصور درستی از مفاهیم «فضیلت» «رذیلت»، «قدرت» و «عجز» ندارد، اگرچه با تصور درست و شایسته از این مفاهیم اصلاً چنین سخنی را نخواهد گفت.[1] (آملی، 1393، ص292) آملی میگوید: امام تکلیف ندارد با همه عالم بجنگد، بلکه به میزان قدرت و تمکّن مکلف است، نه بیشتر و نه کمتر. این وضعیت - آنگونه که برخی گمان کردهاند - مستلزم سلب قدرت نیست، بلکه مستلزم ثبوت قدرت و حصول شجاعت است (آملی، 1393، ص291)؛ زیرا عاجز بودن در موضعی و عاجز نبودن در موضعی دیگر، بهطور مطلق منافی قدرت نیست، بلکه منافی قدرت در عین همان موضع است. (آملی، 1393، ص291) چون قدرت متقدم بر فعل است، فرض عرضی بودن قدرت و مقارنت با فعل پذیرفتی نیست. منازع طرف اشاعره را گرفته و با فرض عرضی بودن قدرت و مقارنت آن با فعل، عجز را متصور نمیداند؛ زیرا درصورتیکه قدرت را کیفیتی عرضی بدانیم، ترک فعل را نمیتوان تصور کرد، و اگر کسی را قادر بدانیم هیچگاه تصور قادر نبودن بر او صدق نخواهد کرد، درحالیکه علاوه بر دلایل نقلی مخالف این دیدگاه، تعریف صحیح «قدرت» و مفاهیم وابسته به محل تنازع، تصور نادرست را از بین میبرد و پاسخ صحیح را روشن میکند. آملی بر اساس همین تعاریف صحیح میگوید: «قدرت دادن به امام بر خداوند واجب است؛ اما از جهت نصرت و یاوری و مساعدت بر خداوند واجب نیست، بلکه بر خلق واجب است.»[2] (آملی، 1393، ص293) شایسته توجه است که علاوه بر رویکرد کلامی به مسئله سکوت امام علی7 که در این مقاله به آن پرداخته شد، پژوهشگران در رویکردهای نقلی - تحلیلی فرمایشهای حضرت7 در نهجالبلاغه، چرایی سکوت حضرت را اینگونه برشمردهاند: حفظ اتحاد مسلمانان و نبود تفرقه در بین ایشان؛ ترس از ارتداد و بازگشت نومسلمانان به کفر؛ زوال دین و از بین رفتن زحمات طاقتفرسای پیامبر و مسلمانان، نداشتن یار و یاوری که حضرت را در به دست آوردن حقش یاری کند؛ بروز جنگهای داخلی و در نتیجه ریختن خون مسلمانان؛ مساعد نبودن افکار عمومی برای پذیرش حضرت علی7 در مسند خلافت؛ وجود کینههای قدیمی و مقاومت صاحبان آنها با حضرت علی7. (سید موسوی، 1379، ص70) | fa |
language iso | الفارسية | ar |
language iso | Persian | en_US |
language iso | فارسی | fa |
title | سکوت علی بن ابیطالب (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) از دیدگاه حکیم ترمذی و سید حیدرآملی | fa |
type | مقاله | |
type | بحوث و مقالات | ar |
type | Article | en_US |
journal title | شیعه شناسی | fa |
source Database | ISC | |
contenttype | فقط بيانات | ar |
contenttype | Metadata Only | en_US |
contenttype | فراداده | fa |
subject keywords | امامت | fa |
subject keywords | جانشینی پیامبر (ص) | fa |
subject keywords | شجاعت | fa |
subject keywords | قدرت | fa |
subject keywords | عجز | fa |
subject keywords | الرد علی الرافضة | fa |
subject keywords | سکوت امیرالمؤمنین (ع) | fa |
year publication | 1400 | |
source Onlinelink | https://search.isc.ac/DL/Lend%20Service/LendService/Get_TitleSearchResultDetail.aspx?DTC=8&DC=1278603 | |
pages | 22 |